forum-irani
com.
نخستین انجمن عمومی و تخصصی
بزودی
کتاب گفتگو با مرگ اثر آرتور کوستلر
در فیزیک دیوانگی، یک سنگریزه نه تنها می تواند
بهمنی را به حرکت درآورد،
بلکه متوقف اش هم می تواند بکند...!
[برای مشاهده لینک ثبت نام کنید. ]
کتاب نشان نخست بلاهت اثر حسین یعقوبی
به خاطر داشته باش، امروز همان فردایی است که
دیروز نگرانش بودی...!
[برای مشاهده لینک ثبت نام کنید. ]
کتاب شبح اپرای پاریس اثر سوزان کی
در قلبم همچنان به معجزه عقیده دارم.
خدا بزرگترین معجزه گر است،
او که یک کرم زشت و بدترکیب را به پروانه ای زیبا تبدیل می کند،
حتما قادر است از نفرت و ترس هم عشق بیافریند...!
سکـــوت میکنم …
بگذار حرفــــــ ها آنقدر یکدیگر را بزننــــــد!!!
تا بمیرنــــــد !!!
میدونی خوشگلی در اصل هیچ ربطی به قیافه نداره،
درباره رنگ مو یا سایز یا شکل نیست،
همه اش اینجاست،
به نوع راه رفتن و صحبت کردن و فکر کردن آدم بستگی داره.
جادو اینه که راست بایستی،
مستقیم در چشم مردم نگاه کنی،
لبخندی کشنده به طرفشون پرتاب کنی و بگی؛
من فوق العاده ام...
بخشی از کتاب "کفشهای آبنباتی" نوشته ی ژوان هریس
[برای مشاهده لینک ثبت نام کنید. ]
به هراس هایت تکیه کن.
جرات شان بخش تا هر چه بدترین خواهند، آن کنند.
آنگاه از میان شان ببر که اگر نبری افزون شوند و قارچ گونه در برت گیرند و مسیر زندگی ات را سد کنند.
هر ضربه ای که از آن می هراسی هیچ نیست مگر باد هوا که همچون جهنمی دهشتناک نمایانده شده است...
یادداشت های مرد فرزانهنوشته ی ریچارد باخ
[برای مشاهده لینک ثبت نام کنید. ]
هنگامی که پدیدار میشوی
رودخانه ها به نغمه در میآیند
در روح و جان من!
ناقوس ها آسمان را می لرزانند
و سرودی جهان را میآراید!
تنها ما، من و تو به آن گوش می سپاریم نوشته ی پابلو نرودا
[برای مشاهده لینک ثبت نام کنید. ]
خودت شاهد بودی که من هم اول با یکی یکی شروع کردم، ولی ناگهان به ذهنم رسید:
"من که نمی بینم. از کجا معلوم رفیقم که تو باشی، دو تا - دو تا برنداری و من عقب بیفتم!"
پس دو تا دو تا برداشتم ولی باز فکر کردم که از کجا معلوم...
تا رسید به مشت مشت!
بخشی از کتاب "دموکراسی یا دموقراضه" نوشته ی سید مهدی شجاعی
[برای مشاهده لینک ثبت نام کنید. ]
من می خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی اینکه تو یک تکه جا هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا طور دیگری هم توی دنیا میشود زندگی کرد؟
شما زیادی فکر میکنید.
همه ش که نباید فکر کرد.
راه که بیفتیم، ترسمان به کلّی میریزد...
ماهی سیاه کوچولو نوشته ی صمد بهرنگی
[برای مشاهده لینک ثبت نام کنید. ]
اما امروز مال من است تا آن را هر طوری که می خواهم بگذرانم و از آنجا که امروز تازه است و من هم زنده هستم، پس بهترین روز من است و خدا را برای این روز شکر می کنم.
با خالق هستی نوشته ی جی پی واسوانی
سکـــوت میکنم …
بگذار حرفــــــ ها آنقدر یکدیگر را بزننــــــد!!!
تا بمیرنــــــد !!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)